گنجور

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۸۴

 

هر شب که رهی فال ز روی تو زند

مرغی شود و بال به سوی تو زند

هر نعره که پاسبان کوی تو زند

گویی‌که زجان مهرجوی تو زند

امیر معزی
 
 
sunny dark_mode