گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

سودای تو آتش دلم افزون کرد

نادیدن رویت آب چشمم خون کرد

هر در که لبت در صدف گوشم ریخت

هجران توام ز دیدگان بیرون کرد

مسعود سعد سلمان
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۶۴

 

امسال بهار رسم دیگر گون کرد

مستخر جیش باد صبا بین چون کرد

بر شاخ شکوفه را کشید اندر چوب

تا هر درمی که داشت زو بیرون کرد

کمال‌الدین اسماعیل
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۷

 

سودای تو آتش دلم افزون کرد

نادیدن رویت آب چشمم خون کرد

هر در که لبت در صدف گوشم ریخت

هجران توام ز دیدگان بیرون کرد

مجد همگر
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۸

 

در آتش پدر نگاه لیلی چون کرد

مجنون زرهی دید که سر بیرون کرد

سنگی زد و کاسه سرش پر خون کرد

آش عجبی به کاسه مجنون کرد

اهلی شیرازی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

عشق تو سواد دیده را جیحون کرد

رشک تو دل از سینهٔ ما بیرون کرد

در وصل کنیم یاد ایام فراق

اندیشهٔ حرمان، دل ما را خون کرد

حزین لاهیجی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۲ - سقوط کابینهٔ قوام‌السلطنه

 

آن خودسر مرتجع که دل‌ها خون کرد

پامال هوای نفس خود قانون کرد!

دیدی که چه سان دست طبیعت او را

از دایره با مشت و لگد بیرون کرد؟

فرخی یزدی
 
 
sunny dark_mode