گنجور

عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۴۰

 

دانی تو که شمع را چرا افروزند

تا کشتنش و سوختنش آموزند

چون آتش سوزنده غیب است بسی

چیزی باید که دایمش میسوزند

عطار
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۱

 

آنانکه چهان کنند و مردم سوزند

پیوسته مبارک شب و فرخ روزند

زینست مگر که پادشاهان جهان

دون پروری از زمانه می آموزند

مجد همگر
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۵

 

آن روز که چهره عذاب افروزند

وین مشت خس از تاب قیامت سوزند

بر سر گل خورشید به محشر آیم

تا دوزخیان گرم‌روی آموزند

فصیحی هروی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۲۸۷

 

گویند انسان علم ز هم اندوزند

من می‌گویم همه ز حق آموزند

حق با ایشان بود در آیینه و آب

از عکس چراغ اگر چراغ افروزند

قدسی مشهدی
 
 
sunny dark_mode