گنجور

مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۳۱

 

امشب شب هجران و وداع و دوری‌ست

فردا دل را بدین سبب رنجوری‌ست

ای دل تو همی سوز تو را فرمان‌ست

وای دیده تو خون‌گری تو را دستوری‌ست

مهستی گنجوی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

از جام کرم قسمت هر کس دوریست

وین درخور مشرب ار نباشد جوریست

موسی صفت از معرف حق همه را

طوریست ولیک طور هر کس طوریست

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۹

 

آسوده در لطف حق از هر سوریست

آنجا نبری گمان که بر کس زوریست

بر درگه بی نیازی حی غنی

موریست سلیمان و سلیمان موریست

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode