گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

چون روی هوا دوش به قیر اندودند

تا روز همه تپان و لرزان بودند

بر تارک من ستارگان نغنودند

گویی که همه بر تن من بخشودند

مسعود سعد سلمان
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶

 

آن ها که زمین زیز قدم ها فرسودند

وندر طلبش هر دو جهان پیمودند

آگاه نمی شوم که ایشان هرگز

زین حال چنانکه هست آگه بودند

باباافضل کاشانی
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷

 

ناکرده دمی آن چه تو را فرمودند

خواهی که چنان شوی که مردان بودند

تو راه نرفته ای، از آن ننمودند

ور نه که زد این در، که درش نگشودند

باباافضل کاشانی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۷

 

چون دیده بینشم عطا فرمودند

محتاج بعینکم عبث ننمودند

کم بود دودیده بهر عبرت مارا

ز آن روی دودیده هم بر آن افزودند

واعظ قزوینی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳ - افضل کاشی نَوَّر اللّه مَرقده

 

ناکرده دمی آنچه ترا فرمودند

خواهی که چنان شوی که مردان بودند

تو راه نرفته‌ای از آن ننمودند

ورنه که زد این در که درش نگشودند

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode