×
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵
دوشینه شب ارچه جانم از رنج بکاست
چون تو به عیادت آمدی رنج رواست
بربوی عیادت تو امشب همه شب
ز ایزد به دعا درد همی خواهم خواست
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۶
دل گفت که ای جان من آن زهره کراست
کز خاک در تو توتیا یارد خواست
از ذات منزّهی و از عیب جدا
تو پاکی و بر تو «قل هو الله» گواست
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۳
تو کان جهانی و جهان نیم جو است
تو اصل جهانی و جهان از تو نو است
گر مشعله و شمع بگیرد عالم
بیآهن و سنگ آن به بادی گرو است