گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

آنی که ز کبر ما نپسندی مهد

قسمم ز تو خارست ز گل زهر از شهد

در عشق توام سود نمی دارد جهد

چون لاله سیه دلی و چون گل بد عهد

مسعود سعد سلمان
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۲

 

هر تیر کز این طبع چو الماس جهد

بر دیده مهش جای چو بر جاس دهد

در طاس فلک فتاده آوازه من

تا کیست که دست رد بر این طاس نهد

سید حسن غزنوی
 

عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۱۹

 

چون غمزهٔ تو جادویی آغاز نهد

ممکن نبود که هیچ غمّاز جهد

بر هم زدهای همه جهان در نفسی

آخر که جهان به دست تو باز دهد

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۹۵

 

درویش ز درویشی از آن می نرهد

کاین دهر درم به جای خود می ننهد

آن را که دل است هیچ درویشی نیست

و آن را که به دست است دلش می ندهد

اوحدالدین کرمانی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب پنجم » فصل هشتم

 

گر دولت درد دین ترا دست دهد

یا باد ارادت و طلب بر تو جهد

یا موی کشان ترا بر شیخ برد

یا او بدواسبه روی سوی تو نهد

نجم‌الدین رازی
 

نجم‌الدین رازی » مجموعهٔ اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱

 

گر دولت درد دین ترا دست دهد

یا باد ارادت و طلب بر تو جهد

یا موی کشان ترا بر شیخ برد

یا او به دو اسبه روی سوی تو نهد

نجم‌الدین رازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف پنجم که چنگ است و کم بر است » برگ نهم چهار چنگ است

 

ای کز ستم غم تو یک دل نرهد

کس دل ندهد ترا که جان هم ندهد

از چنگ دو ابرو و دو چشمت نرهم

یک صید ز چار چنگ بیرون نجهد

یک صید ز چار چنگ بیرون نجهد

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode