گنجور

عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۳۹

 

من بیخبر از جان و تنم، اینت عجب!

خود میباید خویشتنم، اینت عجب!

با خود آیم با دگری آمدهام

گویی دگری است آنچه منم، اینت عجب!

عطار
 
 
sunny dark_mode