گنجور

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲

 

پای تو اگرچه در وفا محکم نیست

در دست تو یک درد مرا مرهم نیست

با این همه از غمت گزیرم هم نیست

دل بی‌غم دار کز تو دل بی‌غم نیست

انوری
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

 

بر روی تو از هلاک جانم غم نیست

با یاد تو آب دیدگانم کم نیست

با این همه اندیشه به وصل رخ تو

کمتر ز امیدی بود آنم هم نیست

سید حسن غزنوی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

بی روی تو غمگسار من جز غم نیست

یک لحظه دلم ز خویشتن خرّم نیست

گر نیست مرا دل طرب نیست عجب

کز بس غم دل مرا دل غم هم نیست

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۱

 

امشب که نشان روز در عالم نیست

بالای شب از روز قیامت کم نیست

زلف تو نشاندست بدین روز مرا

ورنه شب من بدین درازی هم نیست

کمال‌الدین اسماعیل
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

گرچه چو تو حق شناس در عالم نیست

مجروح توام وز تو مرا مرهم نیست

دنیا ز تو خواهم و نبخشی با آنک

پیش نظرت ز هیچ دنیا کم نیست

مجد همگر
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳

 

ما را به جهان خوش تر از این یک دم نیست

کز نیک و بد اندیشه و از کس غم نیست

سعدی
 

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۳

 

ای آنکه به اقبال تو در عالم نیست

گیرم که غمت نیست، غم ما هم نیست

سعدی
 

حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۴۳

 

در دیده ی ابر این زمستان نم نیست

گویی که مگر آب به دریا هم نیست

در آب گوارش کمی شد پیدا

یک قطره ز قطره های چشمم کم نیست

حکیم نزاری
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹

 

گر کشته شوم به تیغ عشقش غم نیست

ور در هوسش مرده شوم ماتم نیست

گر جامهٔ خلق بر کشند از سر من

تشریف خدائیم خدائی کم نیست

شاه نعمت‌الله ولی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

هر چندکه در زمانه یک محرم نیست

بنیاد اساس دوستی محکم نیست

مادر همه حال باغمش دلشادیم

چون غم بسلامتست،دیگر غم نیست

قاسم انوار
 

هلالی جغتایی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸

 

در عالم بی‌وفا کسی خرم نیست

شادی و نشاط در بنی‌آدم نیست

آن کس که درین زمانه او را غم نیست

یا آدم نیست، یا از این عالم نیست

هلالی جغتایی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸

 

داریم بتی که در بنی‌‌آدم نیست

از عالم حسن است ازین عالم نیست

طوری‌‌ست ز پرتو رخش گازرگاه

اما طوری که موسیش محرم نیست

فصیحی هروی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳

 

ای آنکه ترا جز غلیان همدم نیست

جز حرف نی و شیشه ز بیش و کم نیست

خواهی که بود شیشه غلیانت صاف

گر شیشه دل صاف نباشد غم نیست

واعظ قزوینی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴

 

کس را چو زبان نرم خود همدم نیست!

پشتی، چون روی گرم در عالم نیست

از بد گهران، چه نقص خوشخویان را؟

تا شیشه بود نرم، ز سنگش غم نیست

واعظ قزوینی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

 

ساقی! می از آب زندگانی کم نیست!

زنده است از جام نام جم، گر جم نیست!

گویند که: تلخ است می، آری، سم نیست!

تلخ است، اگر چه تلخ تر از غم نیست!!

آذر بیگدلی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۰۵ - هلالی جغتائی

 

در عالم بی ثبات کس خرم نیست

شادی و نشاط در بنی آدم نیست

آن کس که درین زمانه او را غم نیست

یا آدم نیست یا درین عالم نیست

رضاقلی خان هدایت
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۸ - مجلس پنجم

 

از رأی خران دلم دمی بی‌غم نیست

وز رأی فروش جان من خرم نیست

بل این وکلای مجلس پنجم در وزن

از مجلس تاریخی چارم کم نیست

فرخی یزدی
 

فرخی یزدی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹

 

در غمکده ای که شادیش جز غم نیست

تنها نه همین خاطر ما خرم نیست

بر هر که نظر کنی گرفتار غم است

گویا دل شاد در همه عالم نیست

فرخی یزدی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode