×
ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱
تا کرد مرا گذر سماع تو به سمع
ماننده شمع آتشینم دم و دمع
از تاب و تپش که از تو من دارم جمع
از جمله هر صدی یکی دارد شمع
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۶۷
از تفرقه هجر تو در حلقه جمع
از بس که فشاندم اشک دوشینه چو شمع
در دیده نماند اشک و اکنون ز دلم
لو زاد علی العین دم فهوالدمع
جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۷ - سوزنی
ای شادی عید چون به کام دل اع
دایم شده محبوس درین غمکده مع
ذورم بر اهل دل گر آزادی مح
بوسیست به رسم عیدیم از تو طمع