گنجور

ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱

 

تا کرد مرا گذر سماع تو به سمع

ماننده شمع آتشینم دم و دمع

از تاب و تپش که از تو من دارم جمع

از جمله هر صدی یکی دارد شمع

ادیب صابر
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۶۷

 

از تفرقه هجر تو در حلقه جمع

از بس که فشاندم اشک دوشینه چو شمع

در دیده نماند اشک و اکنون ز دلم

لو زاد علی العین دم فهوالدمع

جامی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۷ - سوزنی

 

ای شادی عید چون به کام دل اع

دایم شده محبوس درین غمکده مع

ذورم بر اهل دل گر آزادی مح

بوسیست به رسم عیدیم از تو طمع

جامی
 
 
sunny dark_mode