گنجور

ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴

 

ای گشته پراکنده سپاه و حشمت

گرینده ندیمان و غریوان خدمت

بر کوس و سپاه تو ز تیمار غمت

خون می بارد ز دیده شیر علمت

ازرقی هروی
 

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹

 

هر چند دلم بیش کشد بار غمت

گویی که بود شیفته‌تر بر ستمت

گفتی کم من گیر نگیرد هرگز

آن دل که کم خویش گرفتست کمت

سنایی
 

وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۱۶ - در مدح ملک اتسز

 

ای فتح و ظفر بندهٔ کوس و علمت

بیش از عدد ستاره خیل و حشمت

آراسته ملک و دین به تیغ و قلمت

و آسوده جهان همه به عدل و کرمت

وطواط
 

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰

 

گرچه صنما همدم عیسی است دمت

روح القدسی‌، چگونه خوانم صنمت‌؟

چون موی شدم ز بس که بردم ستمت

مویی‌، مویی که موی مویم ز غمت

خاقانی
 

ظهیر فاریابی » رباعیات » شمارهٔ ۲۶

 

ای خیل ستارگان سپاه و حشمت

دوران فلک زبون تیغ و قلمت!

عالم همه چیست پیش تو؟ مشتی خاک

وان نیز همه فدای خاک قدمت!

ظهیر فاریابی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۸

 

ای جان و جهانرا مدد از لطف و دمت

حیران شده عقل از صفت و بیش و کمت

روزی صد بار همچو زلف بخمت

اندیشه فرو رفته ز سر تا قدمت

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۹

 

ای جان جهان را مدد از لطف دمت

حیران شده عقل از صفت بیش و کمت

روزی صدبار همچو زلف بخدمت

اندیشه ز سر رفته فرو تا قدمت

کمال‌الدین اسماعیل
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱

 

من پیرم اگر کشته شوم از ستمت

این کشتن من باد مزید کرمت

زان موی سیه سفید کردم ز غمت

تا سرخ بخون خود کنم در قدمت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۸

 

ای سرو که هرگز نبود درد و غمت

پرسیدن خسته نیست دور از کرمت

عذر قدمت چه خواهم ای سرو بلند

جان در قدمت دهم بعذر قدمت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف هفتم که برات است و کم براست » بخش ۴ - برگ چهارم نه برات است

 

ای آب حیات رشحه یی از قلمت

یک نقطه سواد دیده ام از رقمت

آنجا که شود کلک تو درپاش بود

نه صفحه چرخ نه برات از کرمت

نه صفحه چرخ نه برات از کرمت

اهلی شیرازی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۲۲

 

ای مشک اسیر گیسوی خم بخمت

عنبر مسکین خط مشکین رقمت

سر تا قدمت تمام حسنست و جمال

سر تا قدمم فدای سر تا قدمت

فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۲۳

 

ای نخل ریاض کامرانی قلمت

خضر ره روشنی سواد رقمت

امید که دیده رمد دیده ما

روشن شود از سرمه خاک قدمت

فضولی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸

 

ای زنده جهانیان ز فیض نعمت

بسیار بود به خلق احسان کمت

باشد کشت امید ما تشنه لبان

سرسبز ز یک قطرهٔ ابر کرمت

جویای تبریزی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳

 

ای برده ز مهر تاب، ماه علمت

وی داده به خضر آب، خاک قدمت

وی ساخته کان خراب، نقش درمت

آن از تو کریمتر که داد این کرمت

آذر بیگدلی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

ای آنکه دو عالم است احیا ز دمت

اشیاء همه ریزه‌خوار خوان نعمت

با آنکه نرفت جز برحمت قلمت

عصیان مرا چه قدر پیش کرمت

صفی علیشاه
 
 
sunny dark_mode