گنجور

سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۰

 

تن در غم تو در آب منزل دارد

دل آتش سودای تو در دل دارد

جان در طلب تو باد حاصل دارد

پس کیست که او نیل ترا گل دارد

سنایی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۵۷ - الطریقة

 

هر دل که به کوی دوست منزل دارد

مقصود خود از دو کون حاصل دارد

از حلقهٔ خاص عشق آن کس باشد

کاوچتر به زیر علَم دل دارد

اوحدالدین کرمانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱

 

ای آن که مسیح آنچه مجمل دارد

از علم آن را دلت مفصل دارد

راضی شده ام باز به ضعف دل خویش

زین دردسری که قرص صندل دارد

سلیم تهرانی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۶

 

زین دجله که طوفان به سر پل دارد

آبش مستی بیشتر از مل دارد

سالم جستی، مردی اگر پیش از مرگ

تا زنده بود شمع، تنزل دارد

قدسی مشهدی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۰۲ - واحد تبریزی

 

واحد که به کوی دوست منزل دارد

غم نیست اگر غم تو در دل دارد

پیوسته به تعمیر بدن مشغول است

بیچاره همیشه دست در گل دارد

رضاقلی خان هدایت
 
 
sunny dark_mode