گنجور

عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۳۸

 

گاه از مویی مشوشت باید شد

گه نیز به هیچ دل خوشت باید شد

در عشق گر آتشی همه یخ گردی

ور یخ باشی چو آتشت باید شد

عطار
 
 
sunny dark_mode