×
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۴۳
گر عکس رخت زدیده بگسسته شود
از هر مژه صد قطرهٔ خون بسته شود
شب تا به سحر دیده به هم برنکنم
ترسم [که] خیالت اندرو خسته شود
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۳
گر سوز توام یک نفس آهسته شود
از دود راه نفس بسته شود
در دیده از آن آب همی گردانم
تا هر چه نه نقش تست از آن شسته شود
مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲۶
با هر که دلم به مهر پیوسته شود
چون چرخ به کین من کمر بسته شود
ور در عمری دست برم سوی گلی
خاری گردد وزاو دلم خسته شود
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۶
روزی دلم از غم تو بگسسته شود
گز لوح وجود نام من شسته شود
از بسکه خیال تو هجوم آورده ست
ترسم که همی راه نفس بسته شود
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴
گویند گناه چونکه پیوسته شود
بر حق در بازگشت ما بسته شود
روزی صد اگر توبه بشکسته شود
حق این نشود که از عطا خسته شود