×
عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۱۲
گر من فلکم به مرتبت ور ملخم
در حضرت آفتاب حق کم ز یخم
صدبار و هزار بار معلومم شد
کز هیچ حساب نیستم چند چخم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
شبها ز دم هوا فسرده چو یخم
زانو به شکم کشیده همچون ملخم
چنبر شده ام چنان که می نشناسد
کس موی زهار را زموی زنخم
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
شبها ز دم هوا فسرده چو یخم
زانو به شکم کشیده همچون ملخم