گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۰۷

 

ای وصف تو سرمایۀ گویایی من

مشغولی تو لگام خود رایی من

تا خاک سر کوی تو شد قبلۀ دل

یک خانه شد اندیشۀ هر جایی من

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۰۸

 

ای یاد غمت مونس تنهایی من

وی خاک درت سرمۀ بینائی من

مگذار که فاش گردد اندر عالم

چون حسن تو حال دل سودایی من

کمال‌الدین اسماعیل
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۵۲۵

 

شد شهره شهر باده‌پیمایی من

مستم من و عالمی تماشایی من

با هم ز ملامتم نمی‌پردازند

شد پرده عیب خلق، رسوایی من

قدسی مشهدی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۰

 

آن راحت جان و دل شیدایی من

گویا ز خدا خواست جگر خایی من

شب های غمت نگفت چون می گذرد

یک روز نکرد یاد تنهایی من

حزین لاهیجی
 

حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۳

 

یاران عزیز و نور بینایی من

رفتند چو هوش از سر سودایی من

رفتند و گذاشتند با بی کسیم

اندیشه نکردند ز تنهایی من

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode