گنجور

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷

 

یک قطرهٔ آب بود با دریا شد

یک ذرهٔ خاک با زمین یکتا شد

آمد شدن تو اندر این عالم چیست

آمد مگسی پدید و ناپیدا شد

خیام
 

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۱

 

یک قطرهٔ آب بود و با دریا شد،

یک ذرّهٔ خاک و با زمین یکتا شد،

آمد شدنِ تو اندرین عالم چیست؟

آمد مگسی پدید و ناپیدا شد.

خیام
 

عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۷۴

 

چون جلوهٔ گل ز گلستان پیدا شد

بلبل به سخن درآمد و شیدا شد

در جام بلور کن می لعل که باغ

از مروارید ابر چون مینا شد

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۶

 

یک قطره ز فقرِ دل سوی صحرا شد

سرمایهٔ ابر و دایهٔ دریا شد

در هشت بهشت بوی مشک افتادست

زین رنگ که بر رگوی ما پیدا شد

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۲۴ - العبودیة

 

در دهر هر آنک تخم خدمت پاشد

رخسار دلش به خار غم نخراشد

مخدوم از آن شدی که خادم بودی

مخدوم بود کسی که خادم باشد

اوحدالدین کرمانی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۲۷

 

در دهر هر آنک تخم خدمت پاشد

رخسار دلش به خار غم نخراشد

مخدوم شدی از آنک خادم بودی

مخدوم شود کسی که خادم باشد

اوحدالدین کرمانی
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۷

 

عشقی آمد که عشقها سودا شد

سوزیدم و خاکستر من هم لا شد

باز از هوس سوز خاکستر من

واگشت و هزار بار صورتها شد

مولانا
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۳۹

 

شب هندوی آن طره مه فرسا شد

لؤلؤ لب یاقوت ترا لالا شد

تا خط تو شد زطرف خورشید پدید

بس فتنه که در دور قمر پیدا شد

خواجوی کرمانی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » رباعیّات » شمارهٔ ۱۹

 

تا نادرۀ حسن رخت پیدا شد

گردون به نظارۀ رخت برپا شد

با روی تو صبح لاف خوبی می زد

در چشم جهانیان از آن رسوا شد

جلال عضد
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۲۸

 

چون هستی ما ز کاف و نون پیدا شد

ماهیت کاف و نون عین ما شد

او را چو مظاهر صفات اشیا بود

اشیا همه او و او همه اشیا شد

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۲۹

 

حرفی ز میان کاف و نون پیدا شد

زان حرف وجود آدم و حوا شد

از صورت این دو هرچه آمد حاصل

میراث حقایق همه اشیا شد

نسیمی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » رباعیات » شمارهٔ ۳۰

 

از عین علی عین همه پیدا شد

وز لام علی لب همه گویا شد

از یای علی یدین خلق بیضا شد

آن کس که علی شناخت او دانا شد

نسیمی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ماده تاریخ » شمارهٔ ۲۵ - در تاریخ در تازه مسجدی

 

از حکم شه، این در چو به مسجد واشد

هر سو پی تاریخ، دلم جویا شد

ناگاه سروشی آمد از عالم غیب

«ای بنده بیا که باب رحمت واشد»!

واعظ قزوینی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۶

 

کسی کاو آشنای بحر ما شد

ببحر ما درآمد آشنا شد

بیا بشنو زمن این نکته ای یار

که هرکو گم شد از خود با خدا شد

خیال عکس رویش نقش بستیم

[...]

نورعلیشاه
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶

 

این عکس که بر عکس خودم زیبا شد

تقدیم حضور حضرت والا شد

ایرج میرزا
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴

 

چون بهر وجود موج زن ز اسما شد

زان موج حباب آدمی پیدا شد

پس باد اجل وزید از سمت قضا

بشکست حباب و محو در دریا شد

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode