×
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۰
گر دیو و پری حارس باتیغ و سپر باشد
چون حکم خدا آید آن زیر و زبر باشد
بر هر چه امیدستت کی گیرد او دستت
بر شکل عصا آید وان مار دوسر باشد
وان غصه که میگویی آن چاره نکردم دی
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۱
زان پیش که یارم را آهنگِ سفر باشد
خوش باشد اگر وصلی یک بارِ دگر باشد
در پایِ وی افتادن گر جان طلبد دادن
در معرضِ جان بازان جان را چه خطر باشد
بی دوست به سر بردن دشوارتر از مردن
[...]