گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳

 

هر ذره که می بینی خورشید در او پیداست

در دیدهٔ ما بیند چشمی که به حق بیناست

گر شخص نمی بینی در سایه نگر باری

همسایهٔ او مائیم این سایه ازو پیداست

تا صورت خود بیند در آینهٔ معنی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱۶ - در منقبت شاه ولایت اساس و رثاء برحضرت عباس علیه السلام

 

ناگاه کج آئینیش زد تیغ بدست راست

بگرفت سوی چپ مشک و آئین جدال آراست

جانش زخدا افزود جسمش زخودی گرکاست

دست چپش از تن نیز افتاد ولی میخواست

جیحون یزدی
 
 
sunny dark_mode