گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷

 

عشق تو به گرد هر که برگردد

از زلف تو بی‌قرارتر گردد

تاج آن دارد که پیش تخت تو

چون دائره جمله تن کمر گردد

مرد آن باشد که پیش تیغ تو

[...]

خاقانی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

شام از طرب رخت سحر گردد

زهر، از مدد لبت شکر گردد

از عشق غلامی تو هر ماهی

سر تا بقدم همه کمر گردد

خورشید اگرچه داشت ناموسی

[...]

اثیر اخسیکتی
 
 
sunny dark_mode