×
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱
ای پر دُر گوش من ز چنگت
وی پر گل چشم من ز رنگت
هنگام سماع بر توان چید
تُنگ شکر از دهان تنگت
چون چنگ به چنگ بر نهادی
[...]
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۵۴ - در غزل است
ای صلح بتان غلام چنگت
گل بنده روی لاله رنگت
آن تازه گلی که نیست خارت
وان آینه ای که نیست زنگت
گوژم چو کمان به عشقت اندر
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
تا بازآیی به آب و رنگت
وز شکل کمان رهد خدنگت