گنجور

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹

 

یک همدم و همنفس ندارم

می‌میرم و هیچ کس ندارم

گویند بگیر دامن وصل

می‌خواهم و دسترس ندارم

دارم هوس و نمی‌دهد دست

[...]

وحشی بافقی
 

عرفی » ترجیع بند

 

جز وصل تو ملتمس ندارم

غیر از تو زتو هوس ندارم

شبگرد بکوی تو ، چو بادم

اندیشه ز خار و خس ندارم

بیمم ز رقیب و پاسبان نیست

[...]

عرفی
 
 
sunny dark_mode