×
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷
از دور بدیدم آن پری را
آن رشک بتان آزری را
در مغرب زلف عرض داده
صد قافله ماه و مشتری را
بر گوشهٔ عارض چو کافور
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - نامهٔ مجنون در پاسخ لیلی
خرم نه مرا توانگری را
کو دارد چون تو گوهری را
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان
از دور بدیدم آن پری را
آن رشک بتان آزری را
در مغرب زلف عرض داده
صد قافله ماه و مشتری را
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان
از دور بدیدم آن پری را
آن رشک بتان آزری را
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹
مشکن دل مرد مشتری را
بگذار ره ستمگری را
رحم آر مها که در شریعت
قربان نکنند لاغری را
مخمور توام به دست من ده
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
انداخت بساط داوری را
زد بانگ سران عامری را
عرفی » ترجیع بند
با روی نکوی تو پری را
دعوی نرسد برابری را
زیباست پری ولی ندارد
این عشوه و ناز و دلبری را
چشم تو بیک نگاه جادو
[...]
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - آشیان ویران
شد ساقی چرخ پیر خرسند
پر دید ز خون چو ساغری را
دستی سر راه دامی افکند
پیچاند به رشتهای سری را
جمعیت ایمنی پراکند
[...]