سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۱
ای دوست ره جفا رها کن
تقصیر گذشته را قضا کن
بر درگه وصل خویش ما را
با حاجب بارت آشنا کن
در صورت عشق ما نگارا
[...]
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه
گویند که خو ز عشق واکن
لیلیطلبی ز دل رها کن
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - رهانیدن مجنون آهوان را
دام از سر آهوان جدا کن
این یک دو رمیده را رها کن
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون
گستاخ ترم به خود رها کن
با خاطر خویشم آشنا کن
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲۸
ای دوست عتاب را رها کن
تدبیر دوای درد ما کن
ای دوست جدا مشو تو از ما
ما را ز بلا و غم جدا کن
اندیشه چو دزد در دل افتاد
[...]
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷
آخر نگهی به سوی ما کن
دردی به ارادتی دوا کن
بسیار خلاف عهد کردی
آخر به غلط یکی وفا کن
ما را تو به خاطری همه روز
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۲ - خراب شدن مجنون به اول دور عشق، و از مستی، در پایهاء کو افتادن، و خبر یافتن پدر، وسوی آن بی خبر دویدن، و از آب دیده و باد سینه سلسله در پای مجنون کردن، و زنجیر کشانش پیش مادر آوردن
درد دل خسته را دوا کن
وآن وعده که کردهای وفا کن!
صوفی محمد هروی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - فی الترجیع
ای دوست نظر به حال ما کن
درد دل خسته را دوا کن
تا چند کشم جفا و جورت
آخر نفسی به ما وفا کن
ای خسرو جمله ماهرویان
[...]
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - باز خریدن مجنون غزالی را از صیاد و آزاد کردن وی بر یاد لیلی کردن وی بر یاد لیلی
در پهلوی او به لطف جا کن
دست ستمت ازو جدا کن
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - دیدن جوانی از ثقیف لیلی را در راه کعبه و عاشق شدن بر وی و نکاح کردن وی
شد خاطر بی قرار ساکن
بر دادن این مراد لیکن
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۰ - خبر یافتن اعرابی از حال مجنون و به زیارت وی رفتن و چند روز با وی بودن و اشعار یاد گرفتن
این بی خردی ز خود جدا کن
برگرد و مرا به من رها کن
نورعلیشاه » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲
رو جبه ماو من قبا کن
فانی شو و جای در بقا کن
در دیده ما درآ و بنشین
نظاره صورت خدا کن
از دردی ما بنوش جامی
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۱
فحشی ز لبت تو وقف ما کن
درد دل بیدوا دوا کن
گفتی شب وصل ریزمت خون
باز آی به عهد خود وفا کن
تو روز و شبان به یاد غیری
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۴ - جمالی اردستانی قُدِّسَ سِرُّه
دل وقف نگاه جانفزا کن
جان نیز طلب کن و فدا کن
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
صوفی و حکیم را رها کن
روی دل خویش در خدا کن
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۵ - مجمر اصفهانی رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیه
زین رهبر رهزنم جدا کن
در بادیه گمرهم رها کن