گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲

 

ای دل به جفات جان نهاده

جان پیش‌کشت جهان نهاده

شهری همه ز آهنین دل تو

قفلی زده بر دهان نهاده

بر طرف لب تو جان عیسی

[...]

خاقانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۱

 

تو بر سر کودکان نهاده

ما بر کف دست جان نهاده

بس سنگ گران به بیع جان ها

در پله ابروان نهاده

یک سود نموده زیر زلفت

[...]

نظیری نیشابوری
 
 
sunny dark_mode