گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷

 

دل را ز دم تو دام روزی است

وز صاف تو درد خام روزی است

از ساقی مجلس تو ما را

از دور خیال جام روزی است

جان خاک تو شد که خاک را هم

[...]

خاقانی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب پنجم » داستانِ نیک مرد با هدهد

 

ناکام شدم به کامِ دشمن

تا خود ز توام چه کام‌روزیست؟

مرغی‌ست دلم بلند پرواز

لیکن ز قضاش، دام روزی‌ست

سعدالدین وراوینی
 
 
sunny dark_mode