نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
تا مزرعه چو من خرابی
آباد شود به خاک و آبی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش
از خواب و خورش به ار بتابی
کاین در همه گاو و خر بیابی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳ - برهان قاطع در حدوث آفرینش
تا چون به خزینه در شتابی
شربت طلبی نه زهر یابی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۱ - رسیدن نوفل به مجنون
وآن چربسخن به خوش جوابی
میکرد عمارت خرابی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - سخن گفتن مجنون با زاغ
دریاب که گر تو در نیابی
ناچیز شوم در این خرابی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۹ - آگاهی مجنون از شوهر کردن لیلی
به گر ز بتان عنان بتابی
کز هیچ بتی وفا نیابی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
امشب چو عنان ز من بتابی
فردا که طلب کنی نیابی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی
دلو از کلههای آفتابی
خاموش لب از دهن پر آبی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون
ماهی و چه ماه کافتابی
بر ماه وی از قصب نقابی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۶ - نامهٔ مجنون در پاسخ لیلی
من خاک توام بدین خرابی
تو آب کهای که روشن آبی؟
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۷ - آمدن سلیم عامری خال مجنون به دیدن او
گر تو سر این گیا بیابی
از خدمت شاه سر بتابی
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون
بگذار مرا در این خرابی
کز من دم همدمی نیابی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۷
مجلس چو چراغ و تو چو آبی
وز آب چراغ را خرابی
خورشید بتافتهست بر جمع
رو تو ز میان که چون سحابی
بر خوان منشین که نیک خامی
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳۸
من پار بخوردهام شرابی
امسال چه مستم و خرابی
من پار ز آتشی گذشتم
امسال چرا شدم کبابی
من تشنه به آب جوی رفتم
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۲ - خراب شدن مجنون به اول دور عشق، و از مستی، در پایهاء کو افتادن، و خبر یافتن پدر، وسوی آن بی خبر دویدن، و از آب دیده و باد سینه سلسله در پای مجنون کردن، و زنجیر کشانش پیش مادر آوردن
زین پس که بجستنم شتابی
جوئیم بسی، ولی نیابی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۱ - دل دادن مجنون، سگی را که در کوی دلدار دیده بود، و بازوی خون را طوق گردن او ساختن، و تن استخوان شده را گزند دهان و مزد دندان او کردن و به زبان چربش نواختن
مرغابی از آرزوی آبی
خون خورده بگرد هر سرابی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۸ - صفت برگ ریز، و دوا دو باد خزان، واز آسیب صدمات حوادث، سر نهادن سرو لیلی در خاک، و بی بالش ماندن
بشتاب که سوی آن خرابی
همراه دگر، چو من، نیابی
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲ - دست فکرت در سلسله ممکنات زدن و به ذروه توحید واجب برآمدن
هر جا بینند رشته تابی
در گردنشان شود طنابی