گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۴

 

جانا، کرشمه تو ره عقل و دین زده ست

فریاد ازان کرشمه که راهم چنین زده ست

فتنه به گوشه های دو چشمت نهان شده

آفت به کنجهای دهانت کمین زده ست

ماری ست گرد عقرب زین حلقه جسته ای

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode