گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۶

 

عشقم غلام خویش ز بخت سعید کرد

از فیض رنگ زرد مرا زر خرید کرد

هر کس گرفت روزه در این نشئه از حرام

چون از زمانه رخت سفر بست عید کرد

سرگرمی کسی که ز جام ریاضت است

[...]

جویای تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۶

 

اول دل ستمزده قطع امیدکرد

آخرشکست چینی من مو سفید کرد

می‌لرزد از نفس دم تقریر احتیاج

دست تهی زبان مرا مرگ بید کرد

بخت سیاه اگر بلد اعتبارهاست

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode