گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۶

 

هر شب منم ز هجر پریشان و دیده تر

دل از برم رمیده و من زو رمیده تر

افغان ز تو که هست به گوشت فغان من

هر چند بیش می شنوی ناشنیده تر

شیرین غمی ست عشق، ولیکن زمان کجاست؟

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰

 

دارم دلی ز طایر وحشی رمیده تر

هرچند دورتر ز کسان آرمیده تر

تا آن خدنگ قامت از آغوش من برفت

پشتم شکسته تر شد و قدم خمیده تر

خونی که حکم بود بریزد خطا نشد

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲۹

 

ای زلف سرکش تو ز بالا کشیده‌تر

مژگان و چشم شوخ تو از هم رمیده‌تر

از من مپوش چهره که فردوس تازه روی

شبنم نداشته است ز من پاک دیده‌تر

حیرانی جمال تو شد انجمن‌فروز

[...]

صائب تبریزی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۷

 

لب گرم شکوه بود که گردید دیده‌تر

شد ناشنیده شکوة ما ناشنیده‌تر

گفتیم چشم او به فسون رام ما شود

این آهوی رمیده دگر شد رمیده‌تر

واماندگان ناله ز دنبال می‌رسند

[...]

فیاض لاهیجی
 
 
sunny dark_mode