گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴

 

پیش تو دیده گر نبود غرق خون مرا

خون می چکد زدیده و دل در درون مرا

من خود نشان تیر ملامت نگشته ام

عشقت نشانه ساخت به داغ جنون مرا

رخسار لاله رنگ تو در دیده بایدم

[...]

اهلی شیرازی
 

هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

زان پیشتر که عقل شود رهنمون مرا

عشق تو ره نمود بکوی جنون مرا

هم سینه شد پر آتش و هم دیده شد پر آب

در آب و آتشست درون و برون مرا

شوخی که بود مردن من کام او کجاست؟

[...]

هلالی جغتایی
 
 
sunny dark_mode