گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰۵

 

عمرم گذشت و روی تو دیدن نیافتم

طاقت رسید و با تو رسیدن نیافتم

گفتم «رخت ببینم و میرم به پیش تو»

هم در هوس بمردم و دیدن نیافتم

گفتی به خون من سخنی، هم خوشم، ولیک

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode