گنجور

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - در مدح امیر ابراهیم بن حسن

 

او را سزد اگر کند آونگ ونگ را

چون سهم او گداخت بفرسنگ سنگ را

قطران تبریزی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳

 

چون آب و آتش است گه صلح و جنگ را

چون باد و خاک روز شتاب و درنگ را

کلک تو در مصاف کفایت اسیر کرد

شمشیر آب داده و تیر خدنگ را

کس چون تو پرورش ندهد دین و داد را

[...]

ادیب صابر
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

در عشق اعتبار منه صلح و جنگ را

زیرا نشانه ی دگرست این خدنگ را

تا از خودی خود نبرندت برون تمام

از دامن تو باز نگیرند چنگ را

هر گه که گشته باشی در ذات دوست محو

[...]

حکیم نزاری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۱

 

پیوسته دل سیاه بود خلق تنگ را

دایم ستاره سوخته باشد پلنگ را

شد بیشتر ز قامت خم دل سیاهیم

صیقل برد ز آینه هر چند زنگ را

بر زر مگیر تنگ که از خرده شرار

[...]

صائب تبریزی
 

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

ای روی تو به جلوه درآورده رنگ را

نقش تو تازه کرد بساط فرنگ را

از ناله خیزی دل سخت تو در تبم

در عطسه شرر مفگن مغز سنگ را

از عمر نوح، عرض برد انتظار و تو

[...]

غالب دهلوی
 
 
sunny dark_mode