گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۶

 

گربشنوی که ناله کند دردمند عشق

عیبش مکن اگرچه نباشی نژند عشق

درجان چو نور عشق نداری دلیت نیست

زیرا که پای دل بود ازبهر بند عشق

رختی است بهر منزل جانها گلیم فقر

[...]

سیف فرغانی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۴

 

مجنون منم گریخته عمری ز بند عشق

افتاده باز در پی دل در کمند عشق

از شاخ عمر میوه شادی نچیده است

دستی که کوته است ز نخل بلند عشق

در سنگلاخ سینه من شعله های آه

[...]

اهلی شیرازی
 
 
sunny dark_mode