گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹

 

من بار هجر می کشم و ناقه محملم

برگیر ساربان نفسی باری از دلم

طوفان آب دیده گر از این صفت رود

زین پس مگر سفینه رساند به منزلم

با درد خود مرا بگذارید و بگذرید

[...]

خواجوی کرمانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۰

 

تا کی زنی ز تیغ جفا نیش بر دلم

تا من مگر ز مهر و وفای تو بگسلم

جان و جهان فدای غمش کرده ام ولی

جز آه و ناله نیست ز دلدار حاصلم

گر دوست غافلست ز احوال زار من

[...]

جهان ملک خاتون
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲

 

روشن ز ماه روی تو شد منزل دلم

وز زلف سرکشت همه سوداست حاصلم

گشتم غریق بحر غم و در تعجبم

گر لطف بیکران نکشیدی بساحلم

فکر دقیق من بمیان تو ره نبرد

[...]

اسیری لاهیجی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

دایم تویی مقابل آیینه دلم

تو در دلی ولی ز تو من سخت غافلم

قطع نظر ز دیدن روی تو چون کنم

چون هست روی تو همه دم در مقابلم

گر مایلم بغیر تو آن هم ز شوق تست

[...]

فضولی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲

 

نالنده ام ز درد مگر بلبلم

جوشنده ام به حسن مگر شبنم گلم

گر نه قیامتم ز چه لبریز فتنه ام

ور نه ندامتم ز چه عین ناملم

دل موج خیز درد و جبین صاف از گره

[...]

عرفی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶

 

روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم

چون آتش فسرده و چون صید بسملم

صد برگ گل که جمع کنی غنچه‌ای شود

آسان گره نخورده چنین، کار مشکلم

دارد ز بس که بر نظر پاکم اعتماد

[...]

قدسی مشهدی
 

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۰

 

بنمای رو که والهٔ آن روی چون گلم

قربان شوم تو را چه کنم بی تحملم

یک ساغر شراب میسر اگر شود

در بزم روزگار ز اهل تجملم

دزدیده هم نکرده فلک سوی من نظر

[...]

سعیدا
 
 
sunny dark_mode