×
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷
جانبخشیای که با لب لعل تو ای پری است
چون چشمه حیات ز پاکیزه گوهری است
خاصیتی که جوهر حسن تو میدهد
از خوب سیرتی است نه از خوب منظری است
آن یوسفی که در سر بازار حسن تو
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۴
گنجینه جواهر ما پاک گوهری است
نقدی که در خزانه ما هست بی زری است
بر ما چه اعتراض که بی قدر و قیمتم؟
گوهر اگر به خاک فتد جرم جوهری است
در کار عشق سعی به جایی نمی رسد
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۱۰۷
واحیرتا که در ره دین لاف مهتری است
آن راکه کفر و شرک از اسلام او بری است