گنجور

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵٧

 

روزی ز بهر تجربه بگرفتم آینه

دیدم نشان مرگ در آنجا معاینه

بگریستم بزاری زار از نهیب مرگ

در حال بر زمین زدم از درد آینه

گفت آینه مرا چه زنی خیره بر زمین

[...]

ابن یمین
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۶

 

آیینه تیره شد، ز چه تیره است آینه؟

چون رو به روی دوست ندارد هرآینه

مرآت دل به مصقله ذکر پاک کن

تا روی دوست را بنماید معاینه

«جَفُّ القَلَم بِما هو کاین» تمام شد

[...]

قاسم انوار
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۹

 

آیینه باش و عکس رخش بین در آینه

مشنو خبر که نیست خبر چون معاینه

گفتم توان جمال تو دیدن به عشوه گفت

گر صاف دل چو آینه باشی هرآینه

ذرات کون آینه‌های جمال اوست

[...]

جامی
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۷

 

یک رو که درصد آینه بینی هرآینه

روی دگر نمایدت ای جان هر آینه

مهر رخش بصورت ذرات شد عیان

تا حسن خود بدید کماهی معاینه

چون شاهد جمال تو آغاز جلوه کرد

[...]

اسیری لاهیجی
 
 
sunny dark_mode