گنجور

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۱

 

روزی اگر گذار تو افتد بخاک من

فریاد بشنوی ز دل دردناک من

لعلت حیات میدهد ای دوست باک نیست

گر غمزه تو سعی کند در هلاک من

در عشق تست جامه جانم هزار چاک

[...]

حسین خوارزمی
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۷

 

روزی که می سرشت فلک آب و خاک من

می سوخت ز آتش تو دل دردناک من

سررشته وصال تو گر آمدی به کف

پیوند یافتی جگر چاک چاک من

هر چند دل ز یاری خود پاک بینمت

[...]

جامی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۲

 

چندید عتاب و ناز نخواهد هلاک من

از یک نگه به باد توان داد خاک من

گو یک نظر به چاک گریبان او ببین

ناصح که طعنه زد به گریبان چاک من

هر جا که بود درد و غمی در جهان نجست

[...]

سحاب اصفهانی
 
 
sunny dark_mode