گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۴

 

طومار زلف شرح پریشانی من است

آیینه فرد دفتر حیرانی من است

موجی که نوح را به کمند خطر کشد

باد مراد کشتی طوفانی من است

مو از سرم چو دود ز آتش هوا گرفت

[...]

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸

 

زلف تو، موج بحر پریشانی من است

آیینه، درد ساغر حیرانی من است

طغرای مشهدی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹

 

طغرا در آخر غزل آورد مطلعی

کاین گوشوار طرز سخندانی من است

معمار عشق، زنده به ویرانی من است

غم، تازه رو ز دیدن پیشانی من است

طغرای مشهدی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

جمعیت جهان ز پریشانی من است

تعمیر این خرابه ز ویرانی من است

هوش از سرم نظاره روی تو برده است

آیینه داغ منصب حیرانی من است

منت دگر ز چاک گریبان نمی کشم

[...]

اسیر شهرستانی
 
 
sunny dark_mode