مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸
ای دل نه سنگ خاره ای! آخر فغان کجاست؟
وی دیده گر نسوختی اشگ روان کجاست؟
ای جان خسته! آن نفس نیم سرد کو؟
وان ناله ها که اید ازو بوی جان کجاست؟
ای صبر سر گرفته! اگر زنده ای هنوز
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸
ای دل نه سنگ خاره ای! آخر فغان کجاست؟
وی دیده گر نسوختی اشگ روان کجاست؟
ای جان خسته! آن نفس نیم سرد کو؟
وان ناله ها که اید ازو بوی جان کجاست؟
ای صبر سر گرفته! اگر زنده ای هنوز
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۵۹
ای باغبان بگو که ره بوستان کجاست
در بوستان گلی چو رخ دوستان کجاست
وی دوستان چه باشد اگر آگهی دهید
کان سرو گلعذار مرا بوستان کجاست
تا چند تشنه بر سر آتش توان نشست
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - داغ نیستی
ای دل نه سنگ خارهای آخر فغان کجاست؟
وی شوخ دیده چشم سرشک روان کجاست؟
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹
در خاکدان دهر دلی شادمان کجاست؟
یک دل که ایمنست ز غم در جهان کجاست؟
در گیر و دار فتنه دوران بسوختیم
داری خبر بگوی که: دارالامان کجاست؟
در صومعه چو جرعه ای از درد درد نیست
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۲
دینم ببرد آن بت و گوید که جان کجاست
ناصح که کرد منع دلم، این زمان کجاست
گفتی که جای یار مکن جز درون جان
ما فرق تا قدم همه یاریم، جان کجاست
چون شمع مردم از غم و اکنون که با توام
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵
روی تو ظاهرست بعالم نهان کجاست
گر او نهان بود بجهان خود عیان کجاست
عالم شدست مظهر حسن و جمال تو
ای جان بگو چه مظهر و ظاهر جهان کجاست
در هر لباس حسن تو هر لحظه رو نمود
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶
دل را که داغ عشق ندارد نشان کجاست
بی سوز و درد جان کسی در جهان کجاست
سری که پیر میکده میگفت با عقل
در خانقاه و مدرسه رمزی ازآن کجاست
اسرار عشق حل چو نگردد ز درس علم
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - این ترکیب بند ایضا در مرثیه همایون نژاد شاهزاده مراد مغفور رضوان الله علیه گفته شده
ای بزم تیره ای رخ چون ارغوان کجاست؟
وی رزم درهمی شه گیتی ستان کجاست؟
شوق سجود و حرمت تعظیم کمترست
آن ناز صدر و سرکشی آستان کجاست؟
امروز غم به مسند شادی نشسته است
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴
روزی طلب مکن تو چه دانی که آن کجاست
تیر از چه افکنی چو ندانی نشان کجاست
در کوی دوست باش و مفید بجا مشو
پروانه را بباغ جهان آشیان کجاست
مسند نشین بزم جهان بی تکلیفست
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷
جمشید کو؟ سکندر گیتی ستان کجاست؟
آن حشمت و جلال ملوک کیان کجاست؟
تاج قباد و، تخت فریدون، نگین جم
طبل سکندر و، علم کاویان کجاست؟
هر میل چل منار زبانیست در خروش
[...]
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - و برای او علیه الرحمه
ای دل وفا و عهد به دور زمان کجاست
آن را که داده مرگ برات امان کجاست
یاران و دوستان نو پیر و جوان کجاست
جمشید کو سکندر گیتی سنان کجاست
آن حشمت و جلال ملوک کیان کجاست
[...]
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - و برای او علیه الرحمه
ای دل وفا و عهد به دور زمان کجاست
آن را که داده مرگ برات امان کجاست
یاران و دوستان نو پیر و جوان کجاست
جمشید کو سکندر گیتی سنان کجاست
صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۴ - و برای او علیه الرحمه
آن حشمت و جلال ملوک کیان کجاست
طبل سکندر و علم کاویان کجاست
دارا چه شد سکندر گیتی ستان کجاست
فریاد میکند که انوشیران کجاست
آن گو بنا نهاد مرا در جهان کجاست
[...]