گنجور

ظهیر فاریابی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷

 

ای خسروی که درگه قدر تو را سپهر

تا روز حشر مقصد اهل زمانه کرد

غوغای فتنه دست به جایی که بر گشاد

حزم تو دفع آن به سر تازیانه کرد

پرواز کرد گرد جهان طایر جلال

[...]

ظهیر فاریابی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

چشمت به تیر غمزه دلم را نشانه کرد

این لطف هم که کرد بمستی بهانه کرد

زاهد حدیث حور کند ای پسر می آر

مردانگی نداشت خیالی زنانه کرد

از پیر میفروش کرامت عجب مدار

[...]

جیحون یزدی
 
 
sunny dark_mode