گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۳

 

خواهد تنم ز آتش دل سوخت خانه هم

اینک رسید دود به روزن زبانه هم

در سینه عکس عارض و خال تو دید دل

مرغ آب یافت در قفس تنگ و دانه هم

زینسان که گشت خانه ام از آب دیده پر

[...]

جامی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴

 

دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم

در هم شکست بند و در بند خانه هم

برخاست باد شرطه و زورق درست ماند

از موج خیز رستم و دیدم کرانه هم

آن مرغ جغد شیوه که سوی تو می‌پرید

[...]

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode