گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۳ - وله ایضا

 

خورشید ذرّه پرور، شاه هنر نواز

ای آن که در جهان چون تو صاحبقرآن نبود

خورشید کو بتیغ زدن بر سر آمدست

در جنب دست و بازوی تو همچنان نبود

چون آفتاب از تو توانگر شد، آنکه را

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۴

 

یاری که بر جدایی اویم گمان نبود

ماهی نبود آن که شبی در میان نبود

بیگانه وار از سر ما سایه وا گرفت

ما را ز آشنایی او این گمان نبود

دامانش چون گذاشت حق صحبت قدیم؟

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

میلی » دیوان اشعار » ترکیبات » در رثای سلطان حسن، پسر خان احمد گیلانی

 

ای آنکه چون تو دادرسی در جهان نبود

بیداد این‌چنین ز تو کس را گمان نبود

میلی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - این ترکیب بند دوازده بنده است، هر بند در منقبت یکی از ائمه اثناعشر و بیان این که ولایت از ولاست و ولا به معنی حب ذاتی

 

وقتی که شکل دایره کن فکان نبود

جز نقطه حقیقت حق در میان نبود

نور ولا ز بطن حقیقت طلوع کرد

چندان که گشت گرد خود آن را کران نبود

پرگار گشت و انجم و افلاک آفرید

[...]

نظیری نیشابوری
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲

 

هرگز دل شکسته ما شادمان نبود

جور تو بود اگر ستم آسمان نبود

نقش تو در ضمیر نفس چون فرو برم

هرگز نسیم محرم این گلستان نبود

هرجا که بود مرغ دل ما اسیر بود

[...]

ابوالحسن فراهانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴۲

 

زین پیشتر متاع سخن رایگان نبود

گرد کسادی از پی این کاروان نبود

شعر بلند پا به سر عرش می نهاد

خورشید پایمال به هر آستان نبود

منقار بلند به شکر خنده باز بود

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۴

 

خالی دمی ز درد تو این ناتوان نبود

بی ناله های زار، نی استخوان نبود

گلزار حسن توست کز آدم دمیده است

هرگز مرا به مشت گلی این گمان نبود

زلف تو داشت جانب کوتاه دستیم

[...]

حزین لاهیجی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

از دیده ام فکندی وهنگام آن نبود

کردی جدائی از من و شرط آنچنان نبود

ما را شبی بکوی تو ماندن گمان نبود

چندان گمان بحوصله آسمان نبود

کشتی نهانم و بتو ترسم گمان برند

[...]

طبیب اصفهانی
 

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵

 

جان در خور خدنگ تو ابرو کمان نبود

ورنه دل رقیق تو نامهربان نبود

صد بار کشته بود ز جورم نهیب هجر

گر بوسۀ وداع مر احرز جان نبود

دیدم بخواب دوش که هم بستر منی

[...]

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲ - در مراثی مولی الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرماید

 

گر از ازل ترا سر اینداستان نبود

اندر جهان ز آدم و حوا نشان نبود

نیر تبریزی
 

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۱۵ - و برای او همچنین

 

چون بر بشر فلک ز ازل مهربان نبود

هرگز نشاط و خرمی اندر جهان نبود

یک بار آب خوش به گلوی کسی نیخت

کاغشته او به زهر غم جان ستان نبود

گشتند اولیا به بلا مبتلا همه

[...]

صامت بروجردی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹

 

قربان آن زمان که زمان و مکان نبود

او بود و حرفی از من و ما در میان نبود

غافل ز کسب سود و زیان خود از عدم

سوی وجود ره سپر این کاروان نبود

معنی نداشت شرح فراق و حدیث وصل

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode