گنجور

سنایی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - ترجیع در مصیبت ضیاء الدین محمد مشهور به سیف المناظرین

 

ای بنیت تو طعمهٔ صرف زمان شده

وی تربت تو سرمهٔ چشم روان شده

ای در سرای کسب خرامیده مردوار

از هفت خوان گذشته و در هشت خوان شده

از بی امل شدنت هنر بی عمل شده

[...]

سنایی
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۸۷ - نیز در مدح ملک اتسز

 

ای چهرهٔ تو رشک مه آسمان شده

یاقوت فام دو لب تو قوت جان شده

خلقی ز عشقت ، ای چو مه آسمان بحسن

سرگشته همچو دایرهٔ آسمان شده

از بهر خستن دل عشاق دردمند

[...]

وطواط
 

قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۱۱۸ - ترکیب بندی است که در توحید و زهد و پند و منقبت پیغمبر «ص» و امیرالمؤمنین «ع» و شیعیانش گفته

 

ای خفته تو ز خواب گران سرگران شده

از راه باز مانده و کاروان شده

در کاروانسرای فنا عاجز و غریب

وز پیش چشم مملکت جاودان شده

بس کاهلی و بی تو نخواهد به هیچ وجه

[...]

قوامی رازی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۹ - در مدح صفوة الدین بانو و بیان توفیق ادای حج او

 

ای در عجم سلالهٔ اصل کیان شده

وی در عرب زبیدهٔ اهل زمان شده

نی نی تو را زبیده نخوانم کز این قیاس

روی سخات در خوی خجلت نهان شده

ای صد زبیده پیش صف خادمان تو

[...]

خاقانی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - در مرثیه یکی از بزرگان گوید

 

ای چون مسیح گوهر تو جمله جان شده

سجده کنان بصومعه آسمان شده

از علت کمال که بر تو ز چشم بد

ترسیده و هم ناقص و آخر همان شده

ای بی نظیر ساعد بوبکر پر هنر

[...]

سید حسن غزنوی
 

مجد همگر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹

 

ای تو به جاه خسرو صاحب نشان شده

در ملک شاه خسرو و صاحب قران شده

ای آفتاب سایه فکن کز ظهور تست

در سایه تو ذره صفت خور نهان شده

ای چرخ قدر خواجه که امر تو چون قدر

[...]

مجد همگر
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۶٨

 

گفتم دلا توئیکه همه عمر بوده ئی

بر مطلب و مقاصد خود کامران شده

رای تو در تفحص اسرار کاینات

بگذشته از مکان زبر لامکان شده

هنگام نظم گوهر شهوار خاطرت

[...]

ابن یمین
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۲

 

خوش حالتی است پیش تو از می خوشان شده

دل با تو در حکایت و خود از زبان شده

فریاد از این نمک که نظر تا فکنده ام

خوناب دل ز گوشه چشمم روان شده

ایمن مباش از من دیوانه ای رفیق

[...]

اهلی شیرازی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۱۶

 

ای عالم از ظهور صفاتت عیان شده

بست و گشاد دست تو دریا و کان شده

پیدایی تو دست اشارات کرده قطع

عریانی تو پرده چشم جهان شده

از بی دریغ بخشی حسن کریم تو

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۳۰۷

 

دل از وفا به خاطر جانان گران شده

سود محبت است که ما را زیان شده

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode