گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - در مرثیهٔ خاقان اعظم منوچهر پسر فریدون شروان شاه

 

پنداری این سخن به اراجیف رانده‌اند

یا خاصگانش در پس پرده نشانده‌اند

خاقانی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢١۴

 

ایدل مدار چشم کرم ز اهل روزگار

کانها که بوده اند کریمان نمانده اند

و اینها که بر زدند سر از حبیب خواجگی

بر مکرمات دامن همت فشانده اند

از جویبار دهر نسیم خوشی مجوی

[...]

ابن یمین
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۳

 

گاهم دو آهوی تو سگ خویش خوانده‌اند

گاهم به سنگ تفرقه از پیش رانده‌اند

ما دل نمی‌بریم که شاهان چو باز خود

کس را نرانده‌اند که بازش نخوانده‌اند

ما را چو چشم خویش حریفان بی‌وفا

[...]

اهلی شیرازی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳۷

 

بر من فسون عجز در ایجاد خوانده‌اند

چون‌گل به دامن آتش رنگم نشانده‌اند

خواهد عبیر پیرهن عافیت شدن

خاکبببتری کز اخگر طبعم دمانده‌اند

کس آگه از طبیعت عصیان‌پرست نیست

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode