گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۳

 

ای ابرویت به وقت اشارت زبان حسن

شهرت ده زبان دگر در زمان حسن

ز آمد شد خیال تو در شاه راه چشم

از یکدگر نمی‌گسلد کاروان حسن

از تیر عشق اهل زمین پر برآورند

[...]

محتشم کاشانی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در منقبت سلطان ابوالحسن علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام

 

ای شمع عارض تو گل بوستان حسن

وی لعل جانفزای تو روح روان حسن

با عارض تو حسن همی عهد تازه کرد

چون تازه گشت از خط سبز تو جان حسن

چون هیچ اعتماد بر آن عهدها نداشت

[...]

فصیحی هروی
 
 
sunny dark_mode