گنجور

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۴

 

زان نور دیده، شد مژهٔ خون فشان تهی

از طایر مراد مباد آشیان تهی

رشک محبتم نگذارد نفس کشم

دل از حدیث شوق پر است و زبان تهی

ترسم رَوَد زِ یاد تو یکباره نام ما

[...]

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode