گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۱۳ - وله ایضاً فی مرثیة المولی صدرالدّین عمر الخجندی رحمه الله

 

دیدی چه کرد خوجه که ناگهان برفت؟

آتش بخلق در زد و از دودمان برفت

یک شهر آستینش گرفته که، امشبی

نگرفت لابه در وی و دامن کشان برفت

مهمان نشسته، خانه بیاراسته، چه شد؟

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدی » مواعظ » مراثی » در مرثیهٔ عز الدین احمد بن یوسف

 

دردی به دل رسید که آرام جان برفت

وان هر که در جهان به دریغ از جهان برفت

شاید که چشم چشمه بگرید به های‌های

بر بوستان که سرو بلند از میان برفت

بالا تمام کرده درخت بلند ناز

[...]

سعدی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - داغ نیستی

 

شاه جهان ملول شد و از جهان برفت

عالم به همه برآمد و او از میان برفت

سلمان ساوجی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶

 

ما را چو از نظر قد سرو روان برفت

خون دل از دو دیده جانم روان برفت

تا آن قد چو سرو برفت از نظر مرا

جان رفت از بر من و در پی روان برفت

بعد از هزار وعده نیامد دمی برم

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » در مرثیهٔ فرزند دلبند سلطان بخت طاب ثراها » شمارهٔ ۱

 

دردا و حسرتا که مرا کام جان برفت

و آن جان نازنین به جوان از جهان برفت

دل پر ز مهر روی چو ماهش بدی چه سود

کاندر فراق روی وی از تن روان برفت

بلبل بگو که باز نخواند میان باغ

[...]

جهان ملک خاتون
 

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در مرثیه حضرت مخدوم مکرم

 

دردا که پاکباز جهان از جهان برفت

پاک آن چنان که آمده بود آن چنان برفت

جانش که شاهباز معارف شکار بود

آواز طبل شاه شنود و روان برفت

غم شد محیط مرکز عالم ز هر کران

[...]

جامی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیب‌بندها » شمارهٔ ۹ - فی مرثیه محمد قلی میرزا غفرالله ذنوبه

 

صد حیف کافتاب جهان از جهان برفت

رعنا سوار عرصهٔ حسن از میان برفت

محتشم کاشانی
 
 
sunny dark_mode