گنجور

کسایی » دیوان اشعار » در نقاشی و شاعری ...

 

هر چند در صناعت نقش و علوم شعر

جز مر تو را روا نبود سرفراشتن

اوصاف خویشتن نتوانی به شعر گفت

تمثال خویشتن نتوانی نگاشتن

کسایی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٩۶

 

مقصود کاخ و صفه و ایوان نگاشتن

کاشانه های سر بفلک برفراشتن

گلهای دلفریب و درختان میوه دار

در باغ و بوستان زره عیش کاشتن

دانی چراست تا بمراد دل اندر او

[...]

ابن یمین
 

جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۵

 

هر سر سر به مهر که در خاطر افتدت

سرعت مکن به لوح بیانش نگاشتن

ترسم شود غرامت اظهار آن تو را

مشکل تر از ندامت پوشیده داشتن

جامی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۲

 

آن سان سخن بگوی که بتوان نگاشتن

وانرا بکار بستن و معمول داشتن

شرط است بهر درک سخن هوش مستمع

در شوره زار دانه نبایست کاشتن

گفتم بپیر میکده آب حیات چیست

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode