گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹۳

 

چون نآرم آنکه فارغ زان آشنا گریزم

گه در فسون نشینم، گه در دعای گریزم

بوی کشنده او خود همره صبا شد

خلق از سموم وادی، من از صبا گریزم

شمشیر بر کشیده عشق و مرا در آن کوی

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode